دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 44855

تاریخ انتشار : بهمن 1391

یکی از فانتزیام اینه برم شهربازی با رفقا سوار ترن بشیم بعد وقتی بغل دستیم داره باهام صحبت می کنه یهوووو برم تو خلصه ( از الکی ) بعد یهوووو از خلصه بیام بیرون شروع کنم به جیغ و داد که از ترن پیاده شین این ترن سقوط می کنه
بعد همه اینجوری (O_o) نگام کنن و هیچ کس پیاده نشه
منم همچنان که دارم جیغو داد می کنمو انتظامات دستامو گرفتن که بیرونم کنن تو لحظه اخر یه چیزی بندازم لا چرخ دندها ترن بره بالا سقوط کنه تا دیگه اینجوری (O_o) نگام نکنن کصافطا....
بعدشم همینطور که همه دارن با فک اویزون نگام می کنن رومو از صحنه برگردونمو همینطور که پس زمینم ترنه که داره به اینور و اون ور شوت میشه به سمت چرخ و فلک که از قضا حالا دیگه اون صف چند کیلومتریش پراکنده شده برمو با خیال راحت سوار شم.
حالا اون بالا شاید یه سر به افقم زده
بعلـــــــــــــــــــــــــه دی: