دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 44394

تاریخ انتشار : بهمن 1391

عاغا ینی معلمام معلما قدیم... سر جلسه امتحان زیست نوبت اول نشسته بودم خداییش انقد سخت بود نمیشد تنهایی حلشون کنی یه نگاهی به دور و برم انداختم دیدم هیچکدوم از مراقبا حواسش نیس منم شروع کردم با دوستم که اون سر سالن نشسته بود سر یه سوال مشورت کردن داشتیم به جواب میرسیدیم که یهو دیدم یکی از مراقبا که معلم ادبیات خودمم بود جفتم ایستاده! عاغا منو بگو یه لحظه فاتحمو خوندم بعد یه نگاهی به معلمم کردم دیدم ذوق مرگ شده و با خنده میگه مچتو گرفتم ینی اون لحظه داشت احساس میکرد اورستو فتح کرده خلاصه این که لوم که نداد هیچی بم بسکوت تعارف کرده میگه بخو جون بگیری!!! نه اخه چی بش بگی؟؟!