دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 44352

تاریخ انتشار : بهمن 1391

يكي از فانتزيام اينه كه يه اسب داشته باشم بعد با خانواده بريم كنار دريا من اسب سواري كنم دريا طوفاني بشه يه موج بزرگ بزنه منو اسبم ببره
بعد بابام از دور ببينم داره مياد طرفم و اسب رو نجاتش ميده و من توو افق غرق ميشم. مخاطب خاصم نداشته باشم كه بياد نجاتم بده فردا صبحش مامانم به بابام بگه كو دخترمون؟!!!!!
بابام:حتما بازم پاي كامپيوتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامانم:شايدم با دوستاش رفته بيرون؟؟؟؟؟؟؟؟؟
يعني فك كن نبودنم چقد احساس ميشه؟؟؟؟؟؟