دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 43676

تاریخ انتشار : بهمن 1391

تابستون با داییم اینا رفته بودیم شمال ،پسـرداییام گفتن حامد بیا بریم دریا..منم گفتم:باوشه....
پسردایی ما حرکت شماره 1و داشت اجرا میکرد که داداشش در حالی ک نیم سسانت باهاش فاصله داشت سرشو از اب دراورد و شرو کرد به عق زدن..گفتم فرهاد چی شدی؟!!گفت آب رفت تو دهنم!!
منو فرشاد سه ثانیه بهم زل زدیم بعد تنها کاری که از دستمون بر میومد این بود که بریمو تو دریا محو شیم!!
بیچاره فرهاد..نمیدونم اگه بفهمه دستشویی داداششو نوشیده خودشو فرشادو به چه نحوی میکشه