تاریخ انتشار : بهمن 1391
عآقا ما دیروز تو ماشین نشسته بودیم همینجور متفکرانه داشتیم آهنگ گوش میدادیم که یه یارویی اومد شیشه رو زد...ما هم خعلی شیکو با کلاس شیشه رو کشیدیم پایین!
یارو : آقاتون عابر بانکن؟
من: نه آقامون خودپردازن!!!!!^ـ^
مرده شده بود علامت تعجب(!) همینجور فقط نیگا میکرد
بعد یه لبخند ژکوند زدم گفتم چند لحظه صبر کنین مادر بیاد ماشینو جا به جا کنه