دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 43012

تاریخ انتشار : بهمن 1391

چند روز پیش از در دانشگاه داشتم میرفتم تو که یه پسره پرید تو ماشین حدود 5 سالش بود نگاهش کردم خیلی جدی گفت شما مربی ایجای ( اشاره به دانشگاه )مریم هستین ؟
با لبخند گفتم نمیدونم چرا مگه ؟
گفت نیشتو ببند من مریمو دوس دارم چرا اذیتش کردی ؟
من :( گفتم من اذیتش نکردم
گفت خودش گفت تو اذیتش کردی بهش گفتی خنگ. عروس من خنگ نیست عروس بابات خنگه برو از دلش دربیار
دیگه هیچی نتیجه اینکه بردمش سر کلاس دونه دونه گشتم مریم خانوم رو پیدا کردیم (شانس آوردیم کلاس داشت ) دامادشونو بهش دادم و عذر خواستم دیگه
الان چند روزه فکر میکنم من تو سن این هیولا بیشترین فعالیتم این بود که وقتی برق میره 2ساعت توی پریز رو نگاه میکردم تا ببینم کی برق میاد که کارتون ببینم