تاریخ انتشار : بهمن 1391
یه درخت خرمالو داریم تو خونمون ۳۰ سالشه ،بعد بابام خیلی دوسش داره و از من بیشتر مراقبشه و بهش میرسه ،الان رفته بالا درخت داره خرمالو میچینه میزاره تو سبد منو صدا میزنه بیا بگیر خالیش کن دوباره سبدو بده بالا :| سری آخر سبدو داد پائین خالی کردم تو حوض ،بعد اومدم بپرم اون طرف حوض نزدیک بود با مغز بیام تو حوض ،یهویی پدر عزیز میگه مراقب خرمالوها باش نیوفتی روشون :| :| اشک تو چشام حلقه زد از این مهر پدری
من :|
بابام :D
درخت خرمالو :))))))