تاریخ انتشار : بهمن 1391
داشتیم با بابام تو خیابون میرفتیم دوستشو دید. بعد از سلام و احوالپرسی دوستش به من اشاره کرد گفت این پسرتونه؟ بابام یه سری تکون داد گفت آره دیگه چوب خدا صدا نداره!!!
من:|
چوب خدا:|
داشتیم با بابام تو خیابون میرفتیم دوستشو دید. بعد از سلام و احوالپرسی دوستش به من اشاره کرد گفت این پسرتونه؟ بابام یه سری تکون داد گفت آره دیگه چوب خدا صدا نداره!!!
من:|
چوب خدا:|
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )