تاریخ انتشار : بهمن 1391
محرمی تو هیات برادر زادم داشت گریه میکرد گفتم چرا گریه میکنی جواب داد علی منو زدم
من:علی دیگه کدوم خریه
علی پسر همسایه:من بودم داشتم سربه سرش میذاشتم.
دوباره من:اوا علی آقا ببخشید منو من با اون یکی خرا بودم نا با شما خر.
علی:چیزی نگفت ولی شاید تو دلش میگفت کاش به جایه برادرزادش اینو میزدم له می کردم.
من:از اون روز تا به حال هر وقت علی رو میبینم صورتمو شطرنجی میکنم.