دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 41482

تاریخ انتشار : بهمن 1391

رشته ی من گرافیک.
من 2 هفته ای میشد رفته بودم خونه ی دوستم تا کارای عملی رو با هم انجام بدیم برا نمایشگاهی که 10 نفری قرار بود باهم بزنیم.
روزای اخر بود که بابش اومد اتاق تا یه سری به کارامون بزنه بعد کلی تحسین گفت: اگه خوب کار کنین برا شما 2تا یه نمایشگاه جور میکنم تا 2 نفری نمایشگاه بزنیم.
حالا وقت به اونجا رسید که دوستم اومد خونه ی ما....
باز کلی کار داشتیم که با کلی زحمت تموم کردیم که بابام گفت میخواد کارامون ببینه اومد نگاه کرد که ای کاش نمیومد .!
میدونین چی گفت؟
گفت اه بابا اینم رشته ای بر داشتین.؟ حوصله داریناا... اینا یعنی چی؟!؟!؟!
خوبه قبلش گفته بودم دوستم هایکلاسه هااااااااااااا...
چه خانواده ی با استعدادی دارم من!!!!