تاریخ انتشار : بهمن 1391
خواهر کوچولوم با یه حس جالب و مغرورانه ای نشسته بود.
یهو برگشت یه عموم گفت :برو زنت رو طلاق بده.
عاقا چشای جمع شد آآآآ
عموم گفت چرا؟
برگشت گفت همینی که شنیدی ؟ من دوستش ندارم
برو عوضش کن
فک فامیله داریم ما؟!