تاریخ انتشار : بهمن 1391
عاغا از مدرسه برمیگشتیم یه پسری خوش قیافه شونش خورد به رفیق ما اصلا هم برنگشت ببینه این رفیق ما دختره پسره موجود زنده س گف ببخشین حالا این دوست ما از دم مدرسه نیشش باز و هییییییی می گف این به من گف ببخشین هرچی می گفتیم باشه بابا مگه ول می کرد تورو خدا بی شوهری مردمو به چه چیزایی دلخوش میکنه