تاریخ انتشار : دي 1391
رفتم در خو نه دوستم ایفو ن پایین و زدم طبقه بالای برداشت گفتم احسان هست گفت طبقه بالا رو بزن
زدم دوباره اون برداشت گفت ایفون خرابه در بزن در زدن اون اومد دم در دیگه هنگ کردم از تو کوچه صداش زدم احسااااااان یهو دیدم همسایه بغل دستیشون اومد بیرون گفت با من کار داشتی
دو پا داشتم دو پادیگه از یکی گرفتم الفرار
اخرشم فهمیدم کوچه رو اشتب رفتم