دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 39177

تاریخ انتشار : دي 1391

من یادمه 3 سالم بود داداشم هم 2 سالش بود.
ما دو تا تو پذیرایی تنها بودیم، یه آواژور هم گوشه پذیرایی بود!
منم سیمش رو کندم بعد دو سر لخت سیو رو گذاشتم رو لپ داداشم اونم با دست دو سر سیمو نگه داشت منم دوشاخه رو زدم تو پریز!!!!
هان؟ چیه؟ چرا اینطوری نگاه میکنی؟
هرچی گفتی خودتی!
خوب میخواستم ببینم داداشم مثل لامپ روشن میشه یا نه آقا جان آزمایش کردم بالاخره یکی باید در راه علم فداکاری کنه یا نه؟!!!
هیچی دیگه خدا رحم کرد ولی داداشیم تا یه هفته لپ هاش گل انداخته بود و قرمز بود...
یعنی یه همچین آدمی هستم من!!!
بعد از اولین پستم که اون نوسان میرا بود، آره همون استقبال شد منم ذوق مرگ شدم گفتم بذار خاطراتم رو براتون بگم حالا اگه استقبال بشه بازم براتون تعریف میکنم!