دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 38992

تاریخ انتشار : دي 1391

امروز برا دیدن یکی از دوستام , رفتم دانشگاهش (خییییییییییلی یونی با کلاسیه) .
داشتم دنبال دانشکده ی دوستم میگشتم , نه که بد موقع بود و هوا بس ناجوانمردانه سرد !! پرنده تو محوطه پر نمیزد و منم همینطوری گیج میزدم دور خودم !!
به ناگه یه آقاهه رو دیدم با کلی کلاااااااااااااس و اینا ( به خیال اینکه از بچه های همین یونیه و حتما بچه ی باکلاسیه) پرسیدم فلان دانشکده کجاست !؟! ییییییییک لبخند احمقانه تحویلم داد وگفت نمیدونم !! به جون خودم یه ربع بعدش که با دوستم داشتیم تو محوطه قدم میزدیم دیدم پشت فرمون یه نیسان ابی نشسته ( از کارگرای یونی بود ) تااااااااااااازه منم شنااخت !!
داستان همون لب دریا رفتن و اب بردنه دیگه !!!