دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 38848

تاریخ انتشار : دي 1391

وقتی کلاس دوم ابندایی بودم یه بار قرار بود خانوم معلم دفتر ها رو نگاه کنه هر کی دفترشو نیاورده بود یا کامل نبود رو هم بعد از کمی نصیحت خشن به در بکوبه و از کلاس بیرون کنه. بالاخره همه دفتر ها رو بردیم سر کلاس که دیدیم یکی از بچه ها بغض کرده و الانه که منفجر بشه . بهش گفتم چی شده؟ گفت دفترمو خونه جا گذاشتم . میخواستیم تصمیم گیری کنیم . برا خودمون پنج بعلاوه یکی شده بودیم که بیا ببین. داشتیم فکر میکردیم که ناگهان معلم پاچه گیر ما اومد از همون اول شروع کرد به دفتر نگاه کردن.
وقتی داشت دفتر هارو نگاه میکرد یه دفعه همون پسره شروع کرد به گریه کردن . معلمه گفت چرا داری صدای گاو در میاری بچه ؟ ‍‍‍‍‍‍گفت خانوم دفترمونو نیاوردیم. معلمه شبیه شمر زل جوشن اومد گفت چی زر زدی ؟ بچه که دیگه داشت علاوه بر صدای گاو صدای شتر مرغ هم در میاورد گفت : یعنی آورده بودم خانوم یکی از بچه های اون شیفتی از رو میزمون ورداشته.
منو دو سه تا از بچه ها هم دیگه آخر مرام و معرفت شدیم و گفتیم : بله خانوم راست میگه ما دیدیم ... خانوم معلم هم گفت باشه قبول کردم ولی باید فردا دفترو بیاریش و گرنه .... پسره گفت چشم خانوم میرم از اون یارو میگیرمش .
روز بعد شد و دیدیم بله اون رفیق ما دفترش دستشه و خوش خرم داره میاد سر کلاس ما هم خیالمون راحت شد. معلمه اومد و همون اول گفت دفترو کجا بیدا کردی؟ بچه گفت : هیچی خانوم دیروز تو خونه جا گذاشته بودیم ورداشتیم آوردیمش .!!!
معلمه بدون هیچ صحبتی ما چند با مرام رو شدیدا نصیحت کرد.......