تاریخ انتشار : دي 1391
یه بار برای اولین بار توی عمرم اومدم کمک مامانم منم مثلا:-)
خلاصه که گفتم من غذا رو میارم
مامانم:-)
من:-)
بابام:-o
خلاصه رفتم غذارو که زرشک پلو بود رو کلی تزئین کردم وبا شوق....................گومب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ظرف غذا با زمین یکی شد...سینی رو تو هوا گرفتم.غذارو تندتندتند برگردوم توی ظرف وبردم سر میز
مامانمو بابام خوردنو کلی تعریف کردن
مامانم:-)
بابام:-)
خودم:-X
خودمم سر زبون نزدم