دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 38706

تاریخ انتشار : دي 1391

یادمه بچه بودم ...
یه روز باداییم تو ماشینش نشسته بودیم ...
بعد نمیدونم چه اتفاقی افتاد که داییم یه جمله ای گفت که توش داف داشت ...
بعد منم گفتم : دایی ! داف یعنی چی ؟؟
داییمم خیلی خونسرد گف: ینی کامیون ، فقط تو جایی به کار نبر ... !!
آقا گذشت چن روز بعد ایندفه با داییم و پسر خالم بودم که دوباره اون کلمه به کار رفته شد !!
منم خیلی با اعتماد به نفس گفتم : خب بله داف ها نمی دونن که نباید توی خیابون های شهر بیان و فقط باید تو جاده ها رفت و آمد کنن ... !!
بعد یههههو پسر خالم گف : کووووووچووولو مگه تو میدونی داف یعنی چی ؟؟؟
منم گفتم :بعععععععععععععععععععله ینی کامیون ... !!
اعتراف می کنم تا مدتها دنبال پیدا کردن رابطه بین جمله هایی که توشون این کلمه بود با کامیون می گشتم !!
دایی و پسرخاله رد گم کنــِ من دارم !!؟؟