دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 38643

تاریخ انتشار : دي 1391

با خانواده رفته بودیم مرکز خرید....بعد یه زن و شوهری با یه گودزیلا تشریف آورده بودن...این گودزیلا کوچولو یه کم پش فعالیم داشت(چه شود.....)هی جیغ و داد می کرد مامانش زد توی گوشش!یعنی شوهر یه لگدی زد به این خانمه که هادی ساعی تو عمرش نزده بود،که چرا تو دختر منو زدی؟!!!!!!!! بعد دست دخترشو گرفت برد توی عروسک فورشی گفت بابا چی می خوای!؟!حالا ننه ی ما،مارو می زد باباهه یه کاسه تخمه میاورد می شکست انگار می خواست کشتی کج نگاه کنه!مردم فک و فامیل دارن؟نسل سوخته ایم واقعاً!