دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 38633

تاریخ انتشار : دي 1391

دور از جون شما ..
حالم خوش نبود رفتم مطب دکتر نشستم تا نوبتم بشه. خیلی شلوغ بود.. دیدم اذان ظهر شد. رفتم به منشی گفتم :خانوم محترمه ی منشی اینجا نمازخونه دارید؟
گفت:البته .. بفرمایید از این طرف..
منم دنبالش رفتم و بعد از نماز برگشتم سرجام.. شماره ام 12 بود اما بیست نفر رفتن داخل.. خلاصه آخرین نفر من بودم که ویزیت شدم!!
دکتر میگه :شما داخل مطب نبودید ؟ گفتم چطور؟ گفت :آخه شماره ی شما 12 س. خُب 30 نفر مراجعه کننده داشتیم،چرا انقد دیر اومدی؟!..
گفتم :والا من از اولین نفر تا آخرین نفر تو مطب بودم..
دکترِ قاطی کرد و گفت که با منشی بخاطر این کارش برخورد می کنم..
خلاصه رفتم بیرون به منشی میگم دکتر گفتن کارت و شماره شونو بهم بدید..
خانوم منشی هم شماره ی خودشم پشت کارت نوشت..
منم که سرسخت،جلو در کارت رو انداختم تو سطل زبالشون..
کاشف به عمل اومد که وایساده مطب خلوت شه، بنده نخ که چه عرض کنم کلاف کامواشو بگیرم.. منم که میشناسید :))