دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 37891

تاریخ انتشار : دي 1391

آغا یه روز دوم ابتدایی بودم از مدرسه بدم می اومد، یه زنگ تفریح معلممون(که زن بود) منو برد دفتر و یه لقمه نون بهم داد و گفت:چرا از مدرسه بدت می آد؟
گفتم:چون مدیرا و بچه ها سر و صدا می کنن(بهونه بود)
گفت:این که دلیل نشد؟
گفتم:از بچه ها بدم می آد.
گفت:اینم دلیل نشد.
گفتم پله ها زیاده!
بهم اخم کرد.
دیدم بهونه ندارم گفتم: میام اینجا قیافه نحس و صدا نکره ت رو میشنوم حالم بد میشه!!!!
معلم بدبخت صد تا رنگ عوض کرد. ولی خداییش مهربون بود هیچی نگفت!!!
چه کنم بچه بودم!!!
ولی خداییش خیلی حال داد!!!