دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 37708

تاریخ انتشار : دي 1391

پارسال زمسون مریض شده بودم شدید،داشتم از تب میمردم،بعدازکلی اسرارخانواده رفتم دکتر...دکترم واسه اینکه تبم بیادپایین واسم شیاف نوشته بودمام بی خبر:-(چیه؟خوتب داشتم!داروهاموگرفتم رفتم خونه مامانم آب آوردداروهاموبخورم،منم با همون بیحالی دست کردم توپلاستیک از هرکدوم یکی درآوردم که بخورم،آقانصیب هیچ4جوکی نشه:اولیوانداختم بالادیدم توگلوم گیرکردچشام شدقدتشتک(شیافوخوردم!)ازشانس بدمابه صورت افقی توگلوم گیرکرده بود!خلاصه باهربدبختی بوددادمش رفت پایین،هنوزم نفهمیده بودم.هیم غرمیزدم خولعنتیایکم کوچیکتربسازیدگلوم پاره شد!!!انقدحالم بدبودپسوپیشمواشتباگرفته بودم:-)خوابیدم وقتی بیدارشدم باوربفرمایدهیچ اثری از مریضی نبود!باورفرمایدید... نتیجه:داروروهرجوردوس داری مصرف کن اینافقط میخوان ماروعذاب بدن!!خوچرا؟ فقط شیاف:-))