دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 37366

تاریخ انتشار : دي 1391

عاغا یادتونه گفتم نصفه شب به بابام گفتم بابا زلزله شاکی شد که : اینوقت شب زلزله؟؟ خخخخخ
حالا پریروز دیدم یکی وزداشته گذاشته فیس بوک داشتم به مامانم میگفتم بابام شنید میگه چی پشت سر من حرف در میاری چش سفید
:| گفتم بابا منکر نشو
گفت حرف درنیار دختر!
واس اینکه بش ثابت شه که زیاد این تیپی سوتی میده گفتم بابا اون دفعه رو چی میگی. که دزد اومده بود شمام همون موقع از سرکار اومدی تو راه پله میگم بابا باباااااا دزد اومده شاکی شدی که
باباجان بذار از راه برسم عرقم خشک شه یه لیوان آب بده دستم
من (0ـo) گفتم بابا دزد اومده ها به روی خودت نیاوردی رفتی تو خونه...
ترکیده بود از خنده ولی خودشو کنترل کردو با یه لبخند جمعو ترک کرد
خخخخخ