دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 37306

تاریخ انتشار : دي 1391

میخواستم یکی از این گوشی مدل بالاها بخرم دویست تومن پول کم داشتم....رفتم پیش عموم که ازش قرض کنم...نشستم یه ساعت براش از کارایی وخوبیهای گوشیه گفتم تا بلکه دویست تومنو بده.....همچینم قشنگ گوش میداد ببینه چی میگم من آآآ....بعدشم هزار تا قسم و آیه و اشک و آه و ناله وزاری کرد که عمو جون باور کن یه هزاری هم ندارم که بهت بدم...اگه داشتم که کی بهتر ازتو....همچین ازمشکلاتش تعریف کرد که همون پولی رو هم که داشتم قرضش دادم که دوسه ماه دیگه ازش بگیرم....خلاصه دوروز بعد عمومو دیدم....لامصب همون گوشیه بغل کمرش بود :( ...بهله دیگه....فک و فامیله که ما داریم