تاریخ انتشار : دي 1391
رو تختم دراز کشیدم
مامانم اومده تو اتاق میگه چته؟چرا خونه ای؟بخدا ارزش نداره.یعنی انقدر دوس داریش؟ولش کن.آدم باش…
انقدر حرف زد.
مثه بچه آدم پاشدم رفتم بیرون تا مامانم انقد حرص نخوره.والا