دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 37201

تاریخ انتشار : دي 1391

سر کلاس نیشستیم، آنتراک بود. داشتیم چایی می خوردیم..چاییمو گذاشته بودم رو میز داشتم با جزوم ور می زفتم، خب خیلی داغ بود..
دخترِ صندلی جلویی بدون اینکه خودش برگرده ،دستشو از سمت راستش دراز کرد عقب گفت: قــــنـــد!
و این چنین شد که زد چاییمو ریخت روی شلوارم.. سوختم ولی صدام درنیومد..
حالا شلوار لی جذب و چایی داغو خودتون تحلیل کنید..
جالب اینه که یه لبخند تحویلم داده میگه: آتش نشانا انقد صبورن؟ نسوختی؟؟
گفتم:اشکالی نداره .. چیزی نیست..
اومد با دستمال شلوارمو تمیز کنه، گفتم به من دست زدی نزدیا..
هیچی دیگه از اون روز یا پشت سرمه یا بغل دستم .. :)