تاریخ انتشار : دي 1391
امروز رفتم خونه مامان بزرگم میگه من چشم نمیبینه تو یه اس ام اس بده به داییت بگو یه نامه از طرف اقای رحمانی واسش اومده شنبه صبحم باید بره دارایی پیش اقای محمدی واسه مغازش.بعدشم باید وعده کنه با دایی بزرگت با هم برن دفتر خونه 152 واسه وکالت اون سه دونگ مغازه...... دست درد نکنه پسرم