دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 36727

تاریخ انتشار : دي 1391

داييم اينا اومدن خونمون بعد دختر داييم رفته دستشويي ،خواهرزادم ( از نژاد همون گودزيلاها 4ساله هنوزشاخش كامل درنيومده) رفته از پشت دردستشوييو قفل كرده اومده باما نشسته مام ازهمه جا بي خبر ، بعد بنده خدادخترداييه نيم ساعت تو دستشويي مونده روشم نشده كسيو صدابزنه كمك بخواد خواهرم مي خواسته بره دستشويي ديدتش نجاتش داده بعدا كه فهميميديم گودزيلا درو قفل كرده مي گيم اين چه كاريه زشته چرا قفل كردي؟ ميگه قفلش كردم بشينيم باهم ديگه بهش بخنديم حال كنيم هــــــــــــــــــــــــــــــــي زمونه ما تو سن اينا بوديم اعجاب انگيزترين كارمون اين بودكه بگيم بابا مامان بعداطرافيانمون ذوق مرگ شن وجامه ها بدرن حالا اينا.........
خدايا توبه