تاریخ انتشار : آذر 1391
آقــا تـو مـتـرو نـشستـه بـودم (آره واقـعا نشستـه بـودم!) بـغـل دستیـم داشت با گوشیـش بـازی میـکرد ، منمـ که حســـــــّـاس به ایـن مـوضـــوع...!! همـه جـا رو نـگاه میـکـردم بـجـز گـوشیِ یـارو! یـه چـن دقـیـقـه گـذشت طـاقـت نـیاوردم ، بهـش گـفـنم : آقـا میـشه سرم تـو گـوشی شما باشه؟! یـارو خندید گفت خـوشم اومد ایـول! راحت باش! مـنم تـا وقـتی پـیاده شه داشـتم بـه مـوبایـلش نـگـاه میکـردم بـدون عـذاب وجـدان!
بالآخره فرهنگ سازی باید از یه جا شروع بشه دیگه! ;) :))