تاریخ انتشار : آذر 1391
نشستیم منتظر اتوبوس.ما اینور دختریا دانشگاه هم اونور..سرویس دانشگاه اومد..ما بدو بدو سوار شدیم نشستیم..دخترا هم با ناز و عشوه که میومدن تا اومدن جا پر شد.سر پا وایستادن.اس زدم بهشون اگه کلاس نمیذاشتین الان نشسته بودین.اس داد ما خودمون میخوایم سر پا وایستیم..بعد چند دقیقه یه اتوبوس دیگه اومد خالی..اینبار اینا بدو بدو اومدن تا رسیدن دیدن سرویس یه جا دیگس..اقا مارو میگی ..اسفالت رو گاز می زدیم..اشک می ریختم از شادی در حد سیل..