دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 35197

تاریخ انتشار : آذر 1391

یادمه بچه بودیم یه پارک نزدیک خونه بابابزرگم اینا بود.با 2 تا پسرخالم و برادرم رفته بودیم تو اون پارک یه دفعه شیطون گولمون زد اون ته سیگارا رو برداشیتیم مثلا داریم سیگار میکشیم!نمیدونم چطوری شد بزرگترامون فهمیدن زدن دهنمونو سرویس کردن!گفتن ما شما رو به پلیس معرفی کردیم فردا توی میدون محله شلاقتون میزنن و نباید چیزی بخورین چون دردش بیشتر میشه!آقا ما هم خر بودیم تا فرداش از گرسنگی مردیم که شاید درد شلاق کمتر بشه!
هنوز هم که هنوزه یاد حماقت اون موقمون می افتیم خندمون میگیره(یادمه پسرخالم میخواست انجیر بخوره کلی نصیحتش کردیم که نخوره!دلمون واسش میسوخت که بیشتر از ما درد میکشه!)