تاریخ انتشار : آذر 1391
رفته بودم خونه داییم . دختر داییم ( 4-5سالشه ) دستش تا آرنج تو دماغش بود داشت حفاری میکرد مامانش بهش میگه دستتو در بیار کثیفهههه !
این بچه برگشته چشم تو چشم مامانش میگه بابا دارم میزارمش سر جاش !!!!
من ساعت 2 نصفه شب رو زمین عربده میزدم از خنده ( البته با ولومه پایین :دی )