تاریخ انتشار : آذر 1391
يني اين پت و مت(خالم و مادرم) با هم كار ميكنن جهت نابوديه من .مادرم قول داده بود دفترچه خاطراتمو نخونه پايه قولشم موند خالم اينا اومدن مهموني خونمون يكاره تا رفتم بيرون كل دفترچه خاطراتمو خوندو نقد كرد؛بعدشم ك اومدم خونه توسط اعضايه خانواده معاخزه شدم:|
مادرم خو بگو قصدت از اين قول چي بود خودم كل دفترچه خاطراتمو ميسوزوندم اه اعصاب نميزارين واسم ب خدااااااا