دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 34420

تاریخ انتشار : آذر 1391

‏(‏توجه‏)‏
بابام عادت داشت هر وقت براش اس میومد صدام میکرد میگفت عباس بیا اینو بخون برام،منم حرصم میگرفت چون تابلو بود الکی میگه،منم به فکر این بودم که ترکش بدم اینا مجرم نیستن مریضن.
ی روز که کلی مهمون داشتیم:
بابام:عباس پسرم بیا این پیامک رو بخون
منم با صدای بلند:رضا شب داری میای خونه ی بسته مای بی بی بخر!‏
یهو کل مهمونا ترکیدن از خنده
چشای بابام قبل از مشت مامانم تو صورتش:‏(‏0.0)
چشای بابام بعد از مشت مامانم؟(‏o.x)
چشای من بعد از رفتن مهمونا:‏(‏x.x)
هیچی دیگ الان دارم با خط بریل تایپ میکنم براتون!عوضش بابام علاوه بر اس ام اس،فتوشاپ،کار با اینترنت هم یاد گرفته