تاریخ انتشار : آذر 1391
مامانم حال نداشت بره نونوایی به یکی از این بجه های همسایمون که اتفاقا هشتادیه کفته میری برا ما نون بگیری؟ بچه برگشته گفته گوهر خانم پولو بده دخترت بره هم نون بگیره هم شاید یه خاستگار پیدا کنه
هیچی دیگه دیدم مامانم در حالی که داره زمینو از خنده گاز میگیره به من میگه بیا برو نون بگیر