تاریخ انتشار : آذر 1391
دختر داییم وقتی 7-8 ساله بود عاشق اسم گلناز بود!یه بار تو حرم امام رضا گمشده بود آقا داییم و زنداییم رفتن قسمت گمشده گفتن فاطره اصغری دارین گفتن نه!خلاصه چندساعت تمام حرم رو زیرورو کردن وهر چند دیقه میرفتن قسمت گمشده ها که ببین یوقت نیاوردنش آخرش مسئول اونجا شاکی میشه میگه آقا ما یه اصغری بیشتر نداریم اونم گلناز اصغریه!
نگو دختر دایی مارفته خودشو به اسم گلناز معرفی کرده!بماند که داییم وزن داییم چیکار کردن فقط بعد ازاون روز دیگه هیچکس نشنید دختر داییم اسم گلناز رو بیاره!!!!:)))