تاریخ انتشار : آذر 1391
یکی از دوستام توی ای سی یو بیمارستان بود رفتم به حراستیه که هیکلش لآقل دوازده برابر من با سیبیل دو کیلویی بود میگم عاغا ای سیو کجاست میگه از خونه مادربزرگه رد میشی میری کنار خونه پدر پسر شجاست
دقیقا ادرس درست داد سرمو انداختم پایین و رفتم خونمون