دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 33713

تاریخ انتشار : آذر 1391

تو بوفه دانشگاه نشسته بودم،میز کناریم چندتا پسر نشسته بودن...یکیشون داشت با آب و تاب یه جریانی واسه دوستاش تعریف میکرد...یکم که دقت کردم دیدم داره یکی از پستای امیر 21 تعریف میکنه(البته میگفت شخصیت اصلی داستان خودشه)
جلو دوستاش ضایش نکردم...تنها که شد بهش گفتم زیاد4جوک میری؟؟؟با تعجب نگام کرد گفت بله؟؟؟؟؟گفتم خوب چرا جعل خاطره میکنی گل پسر؟اینی که تعریف کردی پست امیر 21 بود...
خودشو زد به کوچه علی چپ...گفت نمیفهمم چی میگی...پا شد رفت...
حقش بود جلو دوستاش ضایش میکردم....