تاریخ انتشار : آبان 1391
تاحالا این اتفاق واستون افتاده؟
ی رومامانم عرق نعناهارو تو ی شیشه ای ریخته بودگذاشته بودتویخچال.
منم ک ازراه اومدم داشتم ازتشنگی میمردم همونوبرداشتم تانصفه خوردم بعدشم بدون شرح!!
مامان باباموهم ک بایدیکی ازروزمین بلندشون میکرد.