تاریخ انتشار : آبان 1391
دیروز داداش4سالم بشقابو انداخته شکونده برگشتم میگم محمد؟این...
با حرص سرم داد زد:اه هی محمد محمد نکن.بسه.چی از جون من میخوای تو؟چرا راحتم نمیذاری؟هان؟جواب منو بده.به من نگا کن جواب بده!!!!
هیچی دیگه...به اشتباهاتم پی بردم