تاریخ انتشار : آبان 1391
عاقا يه سال ساعت دوازده شب داشت برف میومد و ما هم خوشحال که فردا تعطیله
که یهو قط شد بارون اومد برفا آب شد ، بارونم بند اومد کم مونده بود نصفه شبی خورشید شروع کنه به تابیدن …والا اون موقع ديوار بتني دم دست نبود!