تاریخ انتشار : آبان 1391
خدايا توبه
منم يه دونه ازاين كوروكوديلا دارم(خواهرزاده دهه هشتادي)تو مهدكودك درباره الاغي كه زيادبارمي بره يه شعر بهشون ياددادن حالا يه بارباباش كلي واسه خونه خريد كرده بودو باهزارمشقت فراوان داشت ازپله ها مي رفت بالا كه اين كروكوديله ما اينو ديد يهو برگشت گفت ماشااااالا بابام مثل اين الاغ زياد بارببره تو شعرست دايي جون ببين چقدبار مي بره
داداش من وان دم دست ندارم ممنون مي شم يكي بهم قرض بده ايشالا جبران مي كنم واسش