دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 32703

تاریخ انتشار : آبان 1391

خــونه مادربزرگم بــــــودم
با پســـــر عمه ام داشتیم فوتبال بازی میکردیم (peseمعروف :دی)
ساعــــــت۶ صبح شده بود
عــموم اومــــــد بره دسشویی گیجه خواب بودااااا
ایستاد دمــــه در شـــــــرو کرد به در زدن.
منـــــــم از روی شیطنت گفتم إحـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم ))))
بازم در زد بازم گفتم : إحــــــــــــم.
بیچاره دیگه رفت خوابید.
فک کرد کســـــــــی داخله
من و پسر عمم =)))))) یکی باید مارو جم میکرد از رو زمین)))
عموووم:|