دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 32700

تاریخ انتشار : آبان 1391

اقا سال دوم دبیرستان بودیم زنگ تفریح بود بعد زنگ خورد که بیریم سره کلاس من و یکی از بچه ها رفتیم ساندویچ گرفتیم که تا موقعی که معلم میاد بریم تو نماز خونه بخوریم ساندویچو خوردیم رفتیم سره کلاس چشمتون روز بد نبینه اقا دیدیم مدیر و معلم سره کلاسن همه بچه هارو به خط کردن نفری ی سیلی بهشون میزنن فهمیدیم یکی از بچه ها ی بادی از خودش ول کرده همون موقعم معلم وارد میشه میبینه بو هست میره نامرد مدیرو میاره کلاسمونم دو ردیف داشت مدیرم هی میپرسید کار کی بوده این طرفیا مینداختن گردن اون طرفیا اون باز مینداختن گردن اینا مدیرم نامردی نکردو همرو از یک کنار یک سیلی زد من و دستمم دم در واستاده بودیم به ما که رسید میخاس بزنه گفتیم ما الان رسیدیم حالا هی ما میگفتیم اینم باور نمی کرد بلاخره توجیهش کردیم مارو نزد
من:))))))))))))))))))))
دوستم:))))))))))))))))))))
بچه های کلاس:((((((((((((((((((((((((((
کلید اسرار:)))))))))))))))))
فواید دیر رفتن سر کلاس:))))))))))))))))