تاریخ انتشار : آبان 1391
رفتم تهران سوار ماشین بابام شدهنور را نیافتاده بودم ماشین خراب شد بابام میگه خیلی دستت نحسه تا 5 مین پیش سالم بودا بهد از مامانم میپرسم میگه 1 ماه خرابه کلا میخواد سر من خالی کنه من :| بابام :->