تاریخ انتشار : آبان 1391
اقا چشمتون روز بد نبینه من یه دختر عمه دارم 4 سالشه این یه تیکه اتیش میمونه عوضی
هفته پیش رفتم خونشون خودشو کشته باهاش خاله بازی کنم منم بالا خره قبول کردم که باهاش بازی کنم
بعد برگشتم بهش گفتم خوب الان چی کار کنیم
گفت هیچی من الان صاحبتم توام سگمی و باید جلو در بخوابی تا بهت غذا بدم!!!
من!)
دختر عمم*))
سگ_(
اینا ده هشتادیا زمینی نیستن من میدونم