تاریخ انتشار : آبان 1391
يک شب رفته بودم خونه خالم ، اومده ميگه چيزي لازم نداري؟ ميگم نه ولي اي کاش مسواکم هم آورده بودم. برگشته ميگه دِ نـَـه دِ خاله جون اين که ناراحتي نداره ما اين جا يک مسواک داريم مخصوص مهمون الان بهت ميدم باهاش بزن !!!