تاریخ انتشار : آبان 1391
امروز دیگه طاقتم تموم شد رفتم گرفتم زیرگلوی داداشم رو فشار دادم گفت هوی گوسفند چندی هستی گفت یعنی چه داد زدم مامان چندیه مامانم گفت هزار و پونصد تومان نبود هزار و پونصد یک دو سه فروختمش به تو مال خودت
منو میگی دهنم باز چی داره میگه
یه لحظه به خودم اومدم خوابوندم تو گوش داداشم گفتم : تو چرا حرفای باحال نمیزنی برم بزارم تو 4jok لایک بخورم
ناسلامتی دهه هشتادی هستیا مردم از دست دهه هشتادیا دیوار بتونی خورد میکنن اونوقت تو ....
حالا یک صدا از همه حضار محترم میپرسم فک و فامیل سوتی نده داریم