دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 32036

تاریخ انتشار : آبان 1391

چند سال پیش داییم (خدا بیامرزتش) فوت کردن.
روم تاثیر خیلی بدی گذاشته بود.
یه هفته بعدش داشتم با بابام حرف می زدم.یهووی حرفمون کشید به مرگ و میر.منم اومدم مصلا خدمو براشون مهم جلوه بدم.
گفتم: باید قدر همو بدونیم چند روز پیش دایی زنده بودا اما الان دیگه پیش ما نیست.شاید چند وقت دیگه منم پیش شما نباشم.اون موقع اس که حصرت می خورین که چرا باهاش خوب نبودم.
می دونین در کمال بی احساسی برگشت بهم چی گفت؟؟؟؟؟؟؟؟
گفت:اون وقتم یه دوروز واست گریه می کنیم بعدشم که فراموشت می کنیم می ره پی کارش.ینی فک کردی انقد مهمی که بشینم بقیه عمرمو به عذای تو بگذرونم.
من:(((((((((((
بابا::)
خدایا به همه بابا-مامانا سلامتیو طول عمر بده.مادر پدر منم همین طور.