دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 30997

تاریخ انتشار : آبان 1391

دیشب تو اوجٍ خواب بودم!
مامان خانوم با داد: امیــــــــــــــــــــر! تو خمیــردندونٍ منُ برداشتی؟؟ با خمیـــــر دندونٍ کی مسواک زدی؟؟
قیافه ی منُ یه لحظه تو ذهنتون تصور کنید!
من: نهههههه! خمیـــــردندونٍ خودم!!
آقا رف نیم ساعت دیگه اومدش! منم کپٍ گذاشته بودم دوباره!
مامان با داد: امیـــــــــــــــر! بابات برداشته بودش, فک کردم تو برداشتیش , ببخشید !!
یعنی اگه نمیومد سوء ظنی رو که نسبت به من داشتُ تکذیب نمیکرد میرفتم معتاد میشدم!!
فک کنم دعا لازم شدم! گرخیدم تانک!
مامانٍ شبیخونٍ داریم؟؟